نازنینم...

شراره عزیرم

شاید هرگز فکر نمی کردی که روزی من دومین عید و سال با هم بودن و با هم زندگی کردن و با هم نفس کشیدن را جشن بگیریم و با هم باشیم. اما هستیم و باید سالهای سال و تا عید هست و ما هستیم و نفس هست با هم می مانیم.

هر چه بیشتر میگذرد حضورت در قلبم عمیق تر ریشه دار می شود و با عمق ریشه هایش نسیم خوشبختی را بیشتر بر روی گونه هایم احساس میکنم.

هر روز حس خوشبخت ترین مرد روی زمین بر روی چشمانم رعشه می رود و من هستم و تو و همیشه...

من هستم و تو هستی و همیشه با هم...