لحظه لحظه شب و روزم را مدام در خیال حضور دورباره ات میگذرانم و این بار میخواهم که با همه وجود از دلتنگی ات دربیایم.. و تا ابد بمانیم برای هم... با هم....عاشقانه...
دلم خیلی تنگ شده برات
+ نوشته شده در جمعه نوزدهم مرداد ۱۴۰۳ ساعت 23:19 توسط سعید
|
اشکهایی که سرازیر میشوند، حرفهای فرو خورده ای هستند که زمانی باید زده می شدند، اینجا برای دوست داشتن و از دوست داشتن می نویسم... از شراره و برای شراره...