شراره من...

تو را برای یک عمر عاشقی، عشق ورزیدن، دوست داشتن و دوست داشته شدن خواستم، میخواهم و خواهم خواست.... همیشه

آرامشی که در کنارت تجربه کرده ام را با هیچ چیز در این دنیا و شاید هیچ دنیایی عوض نمی کنم. من تو را با عقل و احساس، دلیل و دل انتخاب کردم و اگر همین الان سوار بر ماشین زمان به روز اول آشنایی برگزدیم، فقط سریعتر به تو می رسم و هیچ چیز عوض نمی شود.

با تو برای ساختن یک آینده، عهد بسته ام و هرگز بر عهدی نکرده ام و نمی کنم. چرا که هرگز نمیخواهم تنها راه و شانس خوشبخت شدن و خوشبخت زندگی کردن را از دست بدهم.

خواهش میکنم این مسیر بحرانی و پر از ابهام و ایراد را در کنار هم طی کنیم و بزودی با روشن شدن همه زوایای این همه مشکلات، تناقضات و... خواهی دید که چقدر بیشتر از همیشه برای من عزیز و دوست داشتنی هستی.

لطفاً عزیز دل من باش و بمان همیشه....

نزدیک به فروپاشی

از درون ترک خوره ام

جیزی درونم صدا میکند که انگار شکسته باشد.

از زمین و زمان خسته و دلزده شده ام. حسی مماس بر بریدن، مردن و مردن!

...

آخرش

هیچ وقت آخر ندارد این قصه ما

همیشه تازه شروع شده است و همیشه هم ادامه خواهد داشت

روزی که با تو قدم در راه و رسم جدید زندگی گذاشتم، انتخابم برای همیشه بوده و هست.

من برای ادامه نفس کشیدن، هم نفس میخواستم و تو را انتخاب کردم و هزار بار هم به روز اول برگردم باز هم تنها انتخاب من تو خواهی بود.

هم نفس، همراه، همصدا، همگام