زمین... آسمان
تو را از کهنه ترین خمره عاشقی خواهم نوشید و زبانم را به هوای شعر می سپارم تا در زمین با تو بودن همه وجودم را به آسمان خیالت گره بزند...
+ نوشته شده در پنجشنبه ششم آذر ۱۳۹۹ ساعت 11:50 توسط سعید
|
تو را از کهنه ترین خمره عاشقی خواهم نوشید و زبانم را به هوای شعر می سپارم تا در زمین با تو بودن همه وجودم را به آسمان خیالت گره بزند...
اشکهایی که سرازیر میشوند، حرفهای فرو خورده ای هستند که زمانی باید زده می شدند، اینجا برای دوست داشتن و از دوست داشتن می نویسم... از شراره و برای شراره...