بعد از این همه سال و کلنجار رفتن، خدا خوب میدانست که من به کمتر از " همه" قانع نمی شوم و اینچنین شد که تو شدی :
"همه" زندگی من
"همه" امید من
" همه" بهانه شاد بودن من
"همه" لحظه های خوشی من
و..
همیشه دوستت دارم...
+ نوشته شده در شنبه دهم آبان ۱۳۹۹ ساعت 16:4 توسط سعید
|
اشکهایی که سرازیر میشوند، حرفهای فرو خورده ای هستند که زمانی باید زده می شدند، اینجا برای دوست داشتن و از دوست داشتن می نویسم... از شراره و برای شراره...