روزی نیست که همه لحظه ها با تو نباشم. این روزها شبها هم مدام در خوابم هستی و دیشب کنار هم در دریایی شنا میکردیم و سبکبال روی آب دراز کشیده بودیم. انگار از ازل تا ابد برای هم هستیم....
+ نوشته شده در جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 12:20 توسط سعید
|
اشکهایی که سرازیر میشوند، حرفهای فرو خورده ای هستند که زمانی باید زده می شدند، اینجا برای دوست داشتن و از دوست داشتن می نویسم... از شراره و برای شراره...